خرم دره
خُرَّمْدَرّه، شهرستان، شهر و دهستانی در جنوب شرقی استان زنجان. امروزه روستایی نیز با همین نام در 37کیلومتری
جنوب خاوری زنجان قرار دارد ( فرهنگ جغرافیایی آبادیها ... ، 25 / 102). این شهرستان از شمال به استان قزوین، از خاور و باختر به شهرستان ابهر، و از جنوب به شهرستان خدابنده محدود است (نقشه ... ).
خرمدره تا 1376 ش، بخش حومۀ شهرستان ابهر بهشمار میرفت و در شهریور این سال به شهرستان بدل شد (ثبوتی، 30؛ نشریۀ تاریخ ... ، 27). این شهرستان دارای یک بخش (مرکزی) و دو دهستان به نامهای خرمدره و الوند است ( نشریۀ عناصر ... ، 27). خرمدره با 407 کمـ2 وسعت، کوچکترین شهرستان، و از نظر تراکم نسبی (127 نفر در کمـ2 در 1375 ش) مقام نخست را در سطح استان دارا بوده است (جغرافیای استان ... ، 47).
جمعیت این شهرستان بنابر سرشماری 1385 ش، 500‘60 تن بوده است (سرشماری ... ، 49). ابهررود (ابهرچای) که از کوههای سلطانیه سرچشمه میگیرد، قسمتی از اراضی شهرستان را آبیاری میکند (افشین، 2 / 433).
منطقۀ خرمدره به علت واقعشدن در میان ارتفاعات شمالی و جنوبی ابهر، از استعداد کشاورزی مناسبی برخوردار است و نیز بـه سبب ارتبـاط نزدیک با راه ترانزیتی و راهآهن تهران ـ تبریز دارای موقعیت مطلوبی برای استقرار صنایع میباشد (جغرافیای کامل ... ، 1 / 733).
شهر
خرمدره در °49 و ´11 طول شرقی، و °36 و ´12 عرض شمالی، در ارتفاع 570‘1متری از سطح دریا، قرار گرفته است (پـاپلی، 222). عبـور جادۀ تـرانزیتی تهران ـ تبریز از میان این شهر سبب گسترش آن شده است و همچنین راهآهن تهران ـ تبریز از نزدیکی آن میگذرد (جغرافیای کامل، همانجا؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، 2 / 101).
در 1368 ش، دهستان خرمدره به بخش مرکزی شهرستان ابهر ارتقا یافت و شهر خرمدره به علت ازدیاد جمعیت و دارا بودن مزایای شهری، به مرکزیت بخش تعیین گشت و در 1376 ش مرکز شهرستان شناخته شد ( نشریۀ تاریخ، همانجا؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیها، 25 / 101-102). موقعیت شهر جلگهای، و آبوهوای آن معتدل خشک است و ابهررود از میان آن میگذرد (همان، 25 / 102).
منابع تاریخی تا پیش از قرن 12 ق / 18 م، از خرمدره یاد نمیکنند. به نظر میرسد که نخستینبار جملی کارری، جهانگرد ایتالیایی، در سفرنامۀ خود به این منطقه اشاره کردهاست. او که در 1105 ق / 1694 م، و در زمان سلطنت شاه سلیمان صفوی، به ایران سفر کرده بود، تنها نام خرمدره را ذکر کرده است (ص 46). خرمدره تا دورۀ قاجار روستای کوچک و کماهمیتی بود، اما در این دوره به سبب واقعشدن در کنار راه کاروانرو تهران ـ تبریز، رونق و اعتباری یافت و محل عبور و توقف جهانگردان و همچنین دولتمردانی که برای رسیدن به پایتخت طی طریق میکردند، قرارگرفت.
در اوایل سدۀ 13 ق / 19 م، ژوبر سیاح فرانسوی (1779-1847 م / 1193-1263 ق) که در زمان سلطنت فتحعلی شاه به ایران سفر کرده بود، خرمدره را درۀ کوچک و بسیار زیبایی در نیمفرسخی ابهر توصیف کرده که حاکم محل نیز در آنجا اقامت داشته است (ص 242).
جیمز بیلی فریزر (1783-1856 م / 1197-1272 ق)، بازرگان و دانشمند انگلیسی، نیز که در 1249 ق / 1834 م (اواخر دورۀ فتحعلی شاه قاجار) در ایران به سر میبرده، روستای خرمدره را جایی عجیب و خرم توصیف کرده است که در بستر رودِ پرآبی قرار دارد و جنگل و باغهایی پیرامون آن را فرا گرفته است (ص 72).
به نظر میرسد نخستین منبعی که با تفصیل بیشتر به خرمدره پرداخته، کتاب دافع الغرور اثر ادیبالملک مقدم مراغهای (1243-1302 ق) باشد. براساس این منبع، در 1273 ق / 1857 م قریۀ خرمدره جزو بلوک ابهر، از توابع خمسه و زنجان بوده است. خرمدره در این دوره 300 خانوار جمعیت، و 4 محله داشته، و هر محله دارای مسجد و حمام جداگانهای بوده است. مالیات دیوانی آن نیز حدود 480 تومان نقد و 170 خروار جنس برآورد شده بوده است (ص 46-47).
در دورۀ ناصرالدین شاه (سل 1264-1313 ق / 1848- 1895 م) نیز، مسافرانی که از خرمدره عبور کردهاند، آن را ناحیهای سبز و خرم توصیف کرده، و از باغهای میوه و کشتزارهای آن سخن گفتهاند (گوبینو، 458؛ بروگش، 1 / 156). در این دوره خرمدره که قریهای آباد بود، در تیول فراشخانه قرار داشت (عباسمیرزا، 118- 119). سیفالدوله در 1280 ق / 1863 م از ساخت شماری بارانداز، جهت کاروانها در این روستا خبر میدهد (ص 330).
هدین جهانگرد سوئدی، در 1323 ق / 1905 م، به هنگام سلطنت مظفرالدین شاه قاجار (سل 1313-1324 ق)، طی سفری که از تبریز به تهران داشت، خرمدره را دهکدۀ بزرگی توصیف میکند که اطرافش را باغهای زیادی پوشانده است. او از کاخ ناتمامی که پنجرههای فراوان داشته، در این روستا یاد میکند که متعلق به ولیعهد (محمدعلی میرزا) بوده است. هدین متذکر میشود لابد وقتی که ولیعهد در راه سفر دشوارش به تهران، عزم بر تخت نشستن دارد، بایستی در این کاخ استراحت کند (ص 146).
آدامک در گزارش خود که به 1336 ق / 1918 م بازمیگردد، چنین نوشته است: یکچهارم روستا ملک پادشاه بود، و شمار نفوس آن به 000‘ 3 نفر میرسید. بیش از 160 خانوار این جمعیت را سادات و کمدرآمدها تشکیل میدادند که از دادن مالیات به دولت معاف بودند. مالیات این روستا در آن زمان بالغ بر 700 تومان نقد و حدود 193 خروار جنس (غلات و حبوبات) بود (ص 348).
در منابع، از خرمدره در اواخر دهۀ 1280 ق / 1860 م به عنوان یکی از منازل راه تبریز یاد شده است (هدایت، 341). حاج سیاح که در 1300 ق / 1883 م از خرمدره دیدن کرده، از آن با عنوان ده معتبری از بلوک ابهررود یاد کرده است و براساس گزارش وی خرمدره در این دوره روستایی آباد و سرسبز بوده و حدود 700 خانوار جمعیت داشته است (ص 275). خرمدره در اواخر دهۀ 1320 ش، بیش از 600‘ 7 تن جمعیت داشته است ( فرهنگ جغرافیایی ایران، 2 / 101).
از نخستین مؤسسات اقتصادی که در خرمدره دایر شده، کارخانۀ «کبریتسازی اقتصاد» است که تاریخ تأسیس آن را 1324 ش نوشتهاند. ازجمله تأسیسات صنعتی جدید این شهر نیز کارخانۀ بزرگ شکلات و بیسکویتسازی «مینو» است که شمار محصولات آن فراوان است (همانجا؛ جغرافیای کامل، 1 / 733).
مآخذ
ادیبالملک، عبدالعلی، دافع الغرور، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1349 ش؛ افشین، یدالله، رودخانههای ایران، تهران، 1373 ش؛ بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمۀ محمدحسین کردبچه، تهران، 1367 ش؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، 1367 ش؛ ثبوتی، هوشنگ، تاریخ زنجان، زنجان، 1366 ش؛ جغرافیای استان زنجان، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1381 ش؛ جغرافیای کامل ایران، وزارت آموزش و پرورش، تهران، 1366 ش؛ جملیکارری، ج. ف.، سفرنامه، ترجمۀ عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز، 1348 ش؛ حاجسیاح، محمدعلی، خاطرات، به کوشش حمید سیاح و سیفالله گلکار، تهران، 1346 ش؛ ژوبر، پ. ا.، مسافرت به ارمنستان و ایران، ترجمۀ محمود مصاحب، تبریز، 1347 ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1385 ش)، نتایج کلی، استان زنجان، مرکز آمار ایران، تهران، 1388 ش؛ سیفالدوله، سلطان محمد میرزا، سفرنامه، به کوشش علیاکبر خداپرست، تهران، 1364 ش؛ عباس میرزا قاجار (ملکآرا)، شرح حال، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1361 ش؛ فرهنگ جغرافیایی آبادیهای کشور (زنجان)، سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح، تهران، 1369 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان یکم، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1328 ش؛ فریزر، ج. ب.، سفرنامه، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1364 ش؛ گوبینو، ژ. آ.، سفرنامه، ترجمۀ عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، 1367 ش؛ نشریۀ تاریخ تأسیسدار، وزارت کشور، تهران، 1378 ش؛ نشریۀ عناصر تقسیماتی به همراه مراکز، وزارت کشور، تهران، 1381 ش؛ نقشۀ تقسیمات کشوری، گیتاشناسی، 1381 ش؛ هدایت، رضاقلی، فرهنگ انجمنآرای ناصری، تهران، 1288 ق؛ هدین، سون، کویرهای ایران، ترجمۀ پرویز رجبی، تهران، 1355 ش؛ نیز: